پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 119587
لغو دائم تحريم‌ها بايد در کنگره تصويب بشود
تاریخ انتشار : 1393/09/02
نمایش : 1293
"گري سيک" معتقد است رئيس‌جمهور آمريکا براي لغو دائم تحريم‌هاي ضدايراني بايد به سراغ کنگره‌اي برود که اصولاً با هر نوع توافقي با ايران مخالف است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از مشرق با نزديک شدن به مهلت نهايي توافق نهايي بين ايران و ۵+۱ در مذاکرات هسته‌اي، دور تازه‌اي از فشارها بر مذاکره‌کنندگان آغاز شده است: فشارهاي داخلي بر مذاکره‌کنندگان به ويژه طرف غربي از يک سو و چانه‌زني‌هاي بين دو طرف براي رسيدن به توافق از سوي ديگر. زير اين فشارهاي داخلي و تحت تأثير فضاي گفتگوها، گاهي اوقات مقامات غربي صحبت‌هايي مي‌کنند و يا وعده‌هايي مي‌دهند که هدف آن‌ها گرفتن حداکثر امتيازات از طرف مقابل و دادن حداقل امتيازات به اوست. يکي از اين صحبت‌ها، از جانب اوباما رئيس‌جمهور آمريکا گفته شد که در پاسخ به سؤالاتي در يک کنفرانس خبري، گفته بود: وقتي با ايران به توافق صددرصدي رسيديم بعد درباره تحريم‌ها با کنگره صحبت مي‌کنيم.

درباره حوزه اختيارات رئيس‌جمهور آمريکا و اين که آيا اوباما مي‌تواند بدون آن‌که به سراغ کنگره برود به تعهدات خود در هر توافقي عمل و تحريم‌هاي ضدايراني را لغو کند، با "گري سيک" عضو سابق شوراي امنيت ملي آمريکا گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با اين کارشناس مسائل خاورميانه به شرح زير است.

اوباما براي لغو دائم تحريم‌ها بايد به کنگره برود/ کنگره با هر توافق معقولي مخالف است/ اوباما مي‌تواند با صادر کردن

لطفاً توضيح بدهيد که آيا اوباما مي‌تواند بدون اجازه کنگره تحريم‌ها عليه ايران را لغو کند يا نه.


اوباما جهت گرفتن تاييديه براي لغو کردن تحريم‌ها مجبور به رفتن به کنگره نيست. مي‌تواند با صادر کردن "حکم اجرايي" و نيز کنترلي که بر بخش بانکي دارد، تحريم‌ها را لغو کند. بخش بانکي عمده‌ترين بخش تحريم‌ها را تشکيل مي‌دهد و اوباما نيز بر عمليات آن‌ها مسلط است. چنانچه توافقي حاصل شود، وي اين اختيار را دارد تا هر لحظه که بخواهد بخشي از تحريم‌ها را بردارد. البته گمان من بر اين است که در نتيجه مذاکرات و توافق احتمالي، همه‌چيز همان روز اجرايي نمي‌شود. اساساً اين کاري است که مرحله‌بندي دارد. بدين صورت که آمريکا يک‌سري تعهدات را عملي مي‌کند و ايران نيز به نوبه خود تعهدات ديگري را در گام‌هاي مختلف عملياتي مي‌کند.


در هر صورت، زماني‌که کمي از توافق حاصله گذشت، در صورتي که اوباما بخواهد براي هميشه تحريم‌ها را بردارد، آن وقت است که بايد به کنگره برود و اين موضوع به رأي گذاشته شود. کنگره در اين مقطع زماني با هر نوع توافق معقولي مخالف است. لازم به ذکر است که اين شرايط را در گذشته نيز داشته‌ايم، نيکسون با شوروي بر سر موضوع "کنترل جنگ‌افزار" مذاکره کرد، مردم هم قبول دارند که توافق آن زمان آن‌چنان هم بي عيب و نقص نبود و نظر خوبي راجع‌به آن نداشتند. اما زماني‌که اين توافق عملاً به اجرا گذاشته شد و مدتي از آن گذشت، متوجه شدند که واقعاً مفيد بوده است. يعني تهديدات از بين رفت و تقابل پايان يافت.


حال چنانچه توافقي به امضا برسد، نه‌تنها نظر آمريکا و ايران تامين‌شده، بلکه فرانسه، آلمان و بقيه اعضاي شوراي امنيت هم‌چون روسيه و چين نيز با اين موضوع هم‌نظر هستند. از ‌اين رو زماني‌که مصالحه صورت بگيرد و کشورهاي ديگر نيز هم‌راستا با آن حرکت کنند، کنگره نيز تحت فشار قرار مي‌گيرد و نمي‌تواند همه‌چيز را به خانه اول بازگرداند. به هر صورت، اوباما تلاش مي‌کند که نظر کنگره را جلب کند، اما در صورت ناکام ماندن، باز هم مي‌تواند آن‌چه در توانش است را اجرايي کند. هنگامي که رئيس‌جمهور در متن توافق بگويد که فلان تحريم و فلان تحريم برداشته مي‌شود، در حقيقت او اختيار اجرايي کردنش را نيز دارد. به نظر من، با هرچه که موافقت کند، مطمئن است که قادر به اجرا کردنش نيز هست.



چرا چنين چيزي را در عمل نمي‌بينيم؟ رهبر ايران مي‌گويد که برداشتن همه تحريم‌ها خط قرمز ايران در مذاکرات است. اوباما نيز پنجم نوامبر گفته بود که تا زماني‌که توافق ۱۰۰ درصدي با ايران حاصل نشود، تحريم‌ها به قوت خود باقي هستند و بعد از اين توافق است که با کنگره صحبت خواهد کرد. چرا هم‌چنان شاهد ادامه مذاکرات هستيم، در‌حالي‌که هر دو طرف خط قرمزهايشان را مشخص کرده‌اند؟


بخش جدايي‌ناپذيري از مذاکره اين است که ابتدا طرفين سعي مي‌کنند محکم‌ترين مواضع‌شان را پيش ببرند و از آن نقطه، مذاکره را ادامه دهند. اين‌که مي‌بينيم مذاکرات هنوز در جريان است، به اين خاطر است که هر دو طرف احساس مي‌کنند هنوز جا براي کار و مانور دادن وجود دارد. چنانچه در اين مقطع از خواسته خود صرف‌نظر کنند، اين امکان وجود دارد که با حاصل شدن توافق، ديگر به آن خواسته جواب داده نشود.


نکته اين‌جاست که تا عملي شدن توافقي که نظر هر دو طرف را تامين مي‌کند، راه زيادي نمانده است. اما اين بدين معني است که آن‌ها تا حد زيادي بايد از خواسته‌هاي خود کوتاه بيايند. در آن صورت، سازش‌کاري هر دو طرف منجر به روانه شدن سيل انتقادها از سوي گروه‌هاي مخالف در کشورهايشان مي‌شود.


در ايران، باور برخي اين است که هيچ‌وقت نمي‌توان به آمريکا اطمينان کرد، به همين صورت در آمريکا نيز گروهي وجود دارد که معتقدند به ايران نمي‌توان اعتماد کرد. همين دو گروه، مذاکره‌کنندگان را به باد انتقاد خواهند گرفت. در صورتي که ابتدا توافق به دست بيايد و مسئولين ارشد نيز از آن حمايت کنند، آن وقت توافق عادلانه خواهد بود. با وجود اندکي انتقاد که قابل پيش‌بيني هم هست، اين کار دور از واقعيت نبوده و عملي کردنش نيز چندان دشوار به نظر نمي‌رسد. گمان نمي‌کنم کسي از دو طرف خط قرمزي کشيده باشد که در راه رسيدن به توافق مانع ايجاد کند.

شما سابقاً در وزارت خارجه بوده‌ايد. به نظر شما آيا تحريم‌ها عليه ايران تا پايان مذاکرات برداشته مي‌شود و مي‌توانيم شاهد يک توافق باشيم؟

قطعاً. اصلاً براي رسيدن به توافق است که دور ميز مذاکره نشسته‌اند. يک سال تمام است در حال مذاکره‌اند و نظر من اين است که چنانچه روزنه اميدي براي توافق نبود، مذاکرات تا پيش از اين متوقف شده بود. بنابراين نظرم مثبت است. واقعاً امکان توافق وجود دارد. اما بايد اين را گفت که طرفين بايد کمي سطح انتظارات و خواسته‌هايشان را پايين بياورند. فکر مي‌کنم دليل به درازا کشيده شدن مذاکرات هم اين است که طرفين از ايده‌آل‌هايشان کوتاه نيامده‌اند.

يکي از دلايل اصلي ادامه‌دار شدن مذاکرات اين است که پاي منافع طرفين وسط است. منافع آمريکا به‌ويژه دولت اوباما در مذاکرات چيست؟

اوباما خيلي واضح اين منافع را ذکر کرده است. طي هشت سال مدت رياست‌جمهوري‌اش آن‌ها را مرتباً اعلام کرده است. آمريکا و ايران منافع مشترکي دارند: در افغانستان، در خود ايران، در خصوص داعش. حتماً مي‌دانيد که دولت آمريکا با ايران در خصوص سوريه هم هماهنگ کرد. از ‌اين رو واضح است که با توافق هسته‌اي پيش‌رو، جا براي موقعيت‌هاي همکاري باز مي‌شود. بنده نيز اميداوارم اين‌طور بشود.

موضوع هسته‌اي آن‌چنان مهم و بزرگ شده که الآن اوباما معتقد است اولويت با حل‌وفصل اين موضوع است. از آن‌جا به بعد مي‌شود به موضوعات ديگر پرداخت. گمان مي‌کنم کاري که مي‌خواهد بکند نيز همين است و اين کار را به نفع مردم آمريکا مي‌داند.

گفته مي‌شود سياست خارجي آمريکا در اختيار سه بخش است: دولت، کنگره و قوه قضاييه. آيا گروه "خاص" و پرنفوذي در سياست خارجي آمريکا هست که با توافق با ايران ابراز مخالفت کند؟ مشخصاً افرادي چون "کاندوليزا رايس" و "ريچارد هاس".

تا آن‌جايي‌که مي‌دانم ريچارد هاس و کاندوليزا رايس با اين توافق مشکلي ندارند و علناً و فعالانه با آن مخالفت نکرده‌اند. البته در آمريکا گروه‌هايي هستند که فعالانه عليه توافق فعاليت مي‌کنند، همه هم آن‌ها را مي‌شناسند. اين گروه‌ها در کنگره هستند و علناً گفته‌اند که نمي‌گذارند اين توافق از تصويب کنگره بگذرد. در واقع آن‌ها با ماهيت مذاکرات مخالفند و هر کاري مي‌کنند که به نتيجه نرسد.

تاکيد مي‌کنم که روند موفقيت‌آميز يک‌ساله مذاکرات نشان مي‌دهد که سياست خارجي آمريکا در دست رئيس‌جمهور است و اين بدين معني است که هر کاري که بخواهد مي‌تواند انجام دهد و کاملاً از آزادي عملي که در دستش است، بهره مي‌برد. معلوم است که گروه‌هاي مخالف حضور دارند، در ايران نيز همين‌گونه است. همان‌طورکه مي‌دانيم اين مسئله باعث نشد دولت ايران دست از مذاکره بکشد.

زماني‌که توافق حاصل شد، البته اگر بشود، قطعاً هر دو طرف با مخالفت‌هايي روبه‌رو مي‌شوند و دو دولت بايد مخالفان را قانع کنند. زماني‌که به آن نقطه رسيديم خواهيد ديد که اين اتفاق مي‌افتد. پس شرايط دو دولت در زمينه مسائل داخلي و گروه‌هاي مخالف يکسان است.
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html